وبلاگ :
قلم رنجه
يادداشت :
قلم رنجه(11)
نظرات :
1
خصوصي ،
14
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
آشنا (1)
نوشته زير نظر خواننده آماتور است نه يك نقد حرفه اي
نوشته خيلي خوب و از كارهاي قبليتان قوي تر .
تقريبا از لحاظ ساختار شبيه داستانهاي قبلي است ( او .. پدر .. )
كلا شما در توصيف فضايي كه داستان در آن مي گذرد قوي هستيد و در اين داستان در توصيف شخصيت ها هم خوب كار كرديد هرچند داستان آنقدر ادامه پيدا نكرد كه به شخصيت پردازي برسيد . فريبا خوب بود و شايد به چند خط ديگر نياز داشت تا جاي پاي خاليش در برف تاثير گذار تر باشد . جاي خالي ديالوگ در قصه هايتان هميشه هست . ديالوگ به ايجاد رابطه بين شخصيت ها کمک مي کند . مرگ ليلي و تنهايي و عليلي راوي مي توانست نقطه بحران و گره خوبي در داستان باشد و شماهم تقريبا خوب استفاده كرديد .
اين جمله هم به نظر من جاي سوال دارد و كمي شخصيت راوي را در نظر خواننده مشوش مي كند (تصميم گرفته بودم يک پرستار جوان بياورم.پولش که بود؛اما نشد-يعني نتوانستم-)